جدول جو
جدول جو

معنی په سو - جستجوی لغت در جدول جو

په سو
آخرین برداشت از مزرعه، رودخانه و غیره، جستجو برای یافتن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پِ)
از شهرهای آسیای صغیر. داریوش کبیر آن را هنگام تسخیر مجدد یونیه و کاریه گشوده است. (ایران باستان ج 1 ص 651)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
مثلث. (التفیهم) (دانشنامۀ علایی) : و برگ او (برگ نبات سقمونیا) سه سو است همچون برگ لبلاب. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پس سو
تصویر پس سو
قسمت عقب بدن موخر بدن، خلف از جهات ست مقابل پیش سو
فرهنگ لغت هوشیار
پشت سرهم، پی در پی
فرهنگ گویش مازندرانی
پایین کوه
فرهنگ گویش مازندرانی
آن سوی کوه، پشت کوه، آخرین برداشت
فرهنگ گویش مازندرانی
از پشت سر، روستایی در ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
هموار کردن شالیزار با پا، به جلو هل دادن، آب دستمال کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
کم حرارت، شعله ی کم سماور یا چراغ
فرهنگ گویش مازندرانی
تپه ای در جنوب قلعه ی در حومه ای استرآباد که بر سطح آن سفالینه
فرهنگ گویش مازندرانی
تپه ای در استون آباد بندرگز
فرهنگ گویش مازندرانی